چگونه 20 ساله شدم
سلام
خوبید خوشید سلامتید
در چه حالید در این روز های پاییزی په میکنید امیدوارم هر جا که هستید حالتون خوب باشه
اینا هایی که دارم مینوسیم برای ثبت در تاریخ و هیچ جنبه دیگری نداره
خب امروز 15 آبان سال 1399 هجری شمسی هست 9 ماهه که جهان درگیر ویروس کروناست و این ویروس زندگیمون رو ریخته به هم روز سه شنبه مصادف با 13 آبان روز انتخابات آمریکا بود که تا الان که دارم این متن رو مینویسم تا به حال خبری از پیروز نهایی نیست
این هارو گفتم تا اگه یه روزی یه نفر بعد ها یا خودم این متن رو خوند یادم بیوفته که از چیا گدشتیم و به کجا رسیدیم
به هر حال
روز 13 آّبان که گذشت من 20 سال از زندگیم رئ تموم کردم و وارد دهه سوم از زندگی خودم شدم
2 دهه کم نیست ها قبول دارید؟؟
به هر حال این 20 سال هم گذشت، 20 سالی که میتونیم بگیم عجیب ترین و غیرقابل پیشبینی ترین 2 دهه ای بود که تا به حال اتفاق افتاده از پیشرفت های تکنولوژی بگیر تا تغییر روش زندگیمون تاااااا همه پی واقعا همه جی ما تو این 20 سال شدیدا تغییر کرده نمیگم بد بوده و الان خوب شده یا برعکس اینو میگم که واقعا زندگی هامون عوض شده.
تو این بیست سال خیلی چیز ها یاد گرفتم اگه بخوام زندگیم رو به دو قسمت تقسیم کنم اینطوری میشه که 15 سال یه طرف و 5 سال بعدی یه طرف
میتونم بگم تئ این 5 سال تمام نگاهم به زندگی به نحوه زندگی به همه چی عوض شد اونهایی که متن های اول خوندن میدونن چرا
این 5 سال برای من مثل یه حالت گذار بود، گذار از خود کودکیم به خود خود واقعیم به کسی که میخوام باشم به انسانی که میخوام باشم
این 5 سال بارها باعث شد که به خودم ایمان بیارم و ایمانم رو نسبت به خودم از دست بدم شاید بزرگ شدن ینی این
اینکه بتونی بدست بیاری و از دست بدی
اینکه با دنیا کنار بیایی اینکه خودت رو همونجوری که هستی بپذیری نه بیشتر نه کمتر
مهم ترین چیزی که تو این 5 سال زندگی منو تغییر داد همین عید بود که برام یه مثل روشن کننده دنیا بود مثل این بود که یهو نگاهم رو به دنیا باز کرد بهم هدف داد بهم قدرت و انگیزه داد که باید به چیزی که میخوام برسم و باید تمام تلاشم رو بکنم اینکه خودمون دنیا رو میسازیم نه کس دیگه
شما اگه شکست بخوری نباید دیگران رو مقصر بدونی وقتی تمام تلاشت رو انجام ندادی این خیلی مهمه
نباید همش خالی ببندی نباید انقدر دروغ بگی که خودت باورت شه دروغ هایی که میگی نباید ترسو بود نباید در برابر ظلم ایستاد نباید به کسی زور گفت و .....
میدونم خیلی کلیشه ای شد بگذریم
خب داشتم میگفتم
من تو این بیست سال زندگی خیلی عادی زندگی نکردم همیشه به اسمون نگاه میکردم به ین که میخوام فضانورد بشم چند سال که گذشت و فهمیدم که ایران زندگی میکنم خب به این نتیجه رسیدم که گور بابای فضا من میخوام خلبان شم خب تا راهنمایی هم هم ارزو رو داشتم ولی خب فهمیدم که به درد خلبانی هم نمیخورم به شیمی علاقه مند شدم میرفتم و کتاب های دانشگاهی رو میخوندم تو المپیاد شرکت میکردم مام زندگیم شده بود شیمی تا اینکه یه چیز خورد تو سرم
از شیمی نمیشه پول دربیاری پسرم.
خیلی تو ذوقم خورد به مرور شیمی رو فراموش کردم البته این پروسه تقریبا 2 سال ظول کشید دوباره خودم رو گم کردم آشفته بودم درگیر
خب این وسط چی کمه؟؟ آفرین یه شکست عشقی خیلی سنگین که تا یه سال نتونید از جاتون بلند شید
خیلی خوبه مگه نه
اون هم به طرز خیلی بدی شکست منو میدونید شده بودم مثل بتمن تو شوالیه تاریکی برمیخیزد وقتی رفت برای اولین بار با بین مبارزه کنه با غرور رفت و بین غرورش رو شکست(و کمرش رو) برا منم اینطور بود تو انواع و اقسام بحران ها گیر کرده بودم از بحران شخصیت بگیر تا تغییر طرز تفکر و میتونم بگم واقعا هیچ دوستی نداشتم که منو تو این راه کمکم کنه برا همین طولانی و سخت بود برام و هنوز آثارش رو میتونم حس کنم ولی الان بهترم خیلی بهترم خود واقعیم رو پیدا کردم هدف هامو پیدا کردم میدونم که کیخوام چی کار کنم میدونم که قرار نیست بیهوده بمیرم میدونم
میدونید خیلی سخت بود برام که به این مرحله برسم به اینکه به خودم اعتماد داشته باشم خودم رو باور کنم باور کنم بدون همراهی کسی باید این مسیر رو ادامه بدم میدونید آدم خودش رو برا بدترین ها اگه آماده کنه خیلی بهتره چون اگه تو اون راه بهش کمکی شد خیلی درست و به موقع ازش استفاده میکنه اگه تو این راه کسی هم مسیرش شد و خواست باهش بیاد ازش استقبال میکنه چون خب دو تا بهتر از یکیه
تو این بیست سال خیلی چیزها دیدم همه شما دیدید ولی نکته اینجاست که نمیدونم باید بهشون عادت کنیم یا اینکه نسبت بهشون واکنش نشون بدیم؟؟؟؟
روز تولدم مادرم یه حرف خیلی جالبی بهم زد
علیرضا دهه سوم زندگیت شروع شده و این بهترین دوران زندگیته
نمیدونم چرا ولی خیلی امید دارم به آینده، به خودم و به زندگی، الان میدونم که قرار نیست بیهوده زندگی کنم قرار نیست که زنده باشم قراره زندگی کنم
دوستدار شما علیرضا.ن